درباره وبلاگ ![]() نمایندگی بیمه سامان در سراسر ايران با مدیریت مهدی نعيمي در جهت رفاه حال هم استانیهای عزیز آماده ارائه خدمات بیمه ای عمر و تشکیل سرمایه می باشد. ضمنا این وبلاگ در جهت آشنایی هر چه بیشتر شما بازدید کننده محترم از صنعت بیمه شروع به کار نموده که از شما تقاضا داریم جهت بهتر شدن وبلاگ ما را از نظریات خود بهره مند سازید. نمایندگی بیمه سامان کد 11093 پیوندهای روزانه ![]()
نمايندگي 11093 بيمه عمر و تامين آتيه سامان یک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:, :: 14:47 :: نويسنده : مهدي
- بیمه : در زبان فارسی از کلمه بیم به معنای ترس گرفته شده است - سرمایه فوت ( عمر ) : یک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:, :: 14:41 :: نويسنده : مهدي
اینکه کدام قوم و ملت، نخستین بار با بیمه آشنا شدمعلوم نیست.برخی دریانوردان فینقی را مبتکر بیمه میدانند.بدین صورت که دریانوردان از بازرگانان وام دریافت میکردند و هرگاه دریانورد بدهکار با موفقیت سفر خود را به پایان میبرد، موظف بود که اصل و بهره وام دریافتی را ظرف مدت معین به بازرگانان طلب کار بپردازد.در طی این مدت کالای دریانورد در گرو بازرگان بود و اگر به موقع موفق به دریافت طلب خود نمیشد، میتوانست کالا را حراج کند.ولی اگر کشتی دریانورد با حوادث دریا مواجه میشد و یا دزدان دریایی حمله ور میشدند و کالا به غارت میرفت،وام دهنده حقی در مورد اصل و بهره وام نداشت.بنابراین بازرگان وام دهنده، خطر را تقبل میکرد یعنی برگشت اصل و بهره وام در گرو سالم به مقصد رسیدن کالا بود. این نوع وامها را در تاریخ پیدایش بیمه، بیمه وامهای دریایی نامیدهاند. یک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:, :: 14:31 :: نويسنده : مهدي
بيمه درمان یک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:, :: 11:41 :: نويسنده : مهدي
روشهای پیداکردن مشتری در بیمه قطعاً خیلی از شما با این چالش بزرگ در بازاریابی بیمه دست به گریبانید که چطور مشترییابی کنید و هر روز مشتریان بالقوه جدیدی را به لیست خود اضافه نمایید. در این مقاله راهکارهایی به شما ارائه گردیده که درصورت اجرای دقیق آنها، تعداد مشتریان خود را در مدتزمانی کمتر از آنچه حتی تصورش را هم بکنید چندین برابر میکنید. اینها روشهای آزمودهشدهای هستند که توسط برترین بازاریابان و فروشندگان بیمه مورد استفاده قرار میگیرند. شما میتوانید با استفاده از خلاقیت خود، بهترین فرصتهای فروش را مشخص سازید. برای این کار باید به سؤالات زیر پاسخ دهید. پاسخی روشن و دقیق: 1. مشتری شما دقیقاً چه کسی است؟ فهرستی از ویژگیهای مشتری ایدهآل خود را تهیه کنید. او چه سنی دارد؟ در چه درجه تحصیلی قرار دارد؟ شغلش چیست؟ درآمدش چقدر است؟ چه تجربهای دارد؟ نیازش به چیست؟ هرچه مشتری ایدهآلتان را بهتر بشناسید، راحتتر میتوانید شبیه او، مشتری پیدا کنید. 2.درحال حاضر چه کسی بیمهنامههای شما را خریداری میکند؟ از قاعده 80 به 20 استفاده کنید. آن 20 درصد مشتریان شما که 80 درصد بیمهنامههای شما را خریداری میکنند چه کسانی هستند؟ چه وجوه مشترکی دارند؟ چگونه میتوانید مشتریانی بیش از این حد، دستوپا کنید؟ 3. مشتریان آینده شما چه کسانی خواهند بود؟ بازارها پیوسته تغییر میکنند. شما هم باید تغییر کنید. پنج سال آینده را در نظر بگیرید. با توجه بهشرایط فعلی، در پنج سال آینده، بهترین مشتریان شما چه کسانی خواهند بود؟ 4. روند تجاری و بازاری شما کدامند؟ چه تغییراتی در بازار، صورت خارجی پیدا میکنند که ممکن است شما را مجبور کند تا نحوه فروش یا خریدارانتان را تغییر بدهید؟ بازار شما درکدام جهت حرکت میکند؟ مشتریان شما چگونه تغییر میکنند؟ 5. کدام بازار جدید برای بیمهنامههای شما میتواند وجود داشته باشد؟ چه کسان دیگری میتوانند از زمینه تخصصی شما استفاده کنند؟ 6. مشتری شما چه میخرد؟ چه مزایا یا سودی از خرید بیمهنامههای شما نصیب خریدار میشود؟ کدام بخش از خدمات شما است که مشتری از آن بیشتر لذت میبرد؟ کدام تک عامل مهم است که خریداران را به خرید تشویق میکند؟ 7. رقیب شما چه کسی یا چه چیزی است؟ رقبای کوچک و بزرگ شما چه کسانی هستند؟ خریداران احتمالی از خرید بیمهنامههای شما چه سودی میبرند؟ اگر مشتری شما، یک بیمهنامه را از شرکت رقیب شما خریداری کند، چه سودی میبرد؟ چگونه میتوانید این سود را بهسود بیمهنامههای خودتان تمام کنید؟ وقتی خود را با رقبایتان مقایسه کنید، فروشتان چندصدبار افزایش مییابد. یکی از منابع ارزشمند فروشنده بیمه، فهرست اسامی مشتریان یا کسانی است که وی قبلاً با آنها ملاقات کرده است. نام این اشخاص را در سه فهرست جداگانه میتوانید ثبت کنید: 1. مشتریانی که قبلاً از شما بیمهنامهای را خریداری کردهاند (زیرا فروش مجدد به این گروه آسانتر است) 2. مشتریانی که در گذشته بیمهنامه خریداری کردهاند ولی درحال حاضر ارتباط آنها با شما قطع شده است. (اینها گنج پنهانی هستند که زیر خاک مدفون شده است) 3. مشتریان بالقوهای که قبلاً به آنها مراجعه نمودهاید ولی موفق به فروش بیمه به آنها نشدهاید. (با ایجاد تغییرات کوچکی در نحوه فروش و سیاستهای شرکت بیمه، میتوانید به اکثر این مشتریان فروش کنید) شما میتوانید با صرف کمترین وقت و هزینه، به منبعی عظیم از مشتریان بالقوه دستنخورده دست پیدا کنید. بهطور مثال فروشندهای که بیمهنامه سرقت میفروخت، صفحه حوادث همه روزنامههای محلی را میخواند و به مکانهایی مراجعه میکرد که دزدی در آنجا بیشتر رخ داده بود. همین کار را فروشنده بیمهنامه آتشسوزی نیز انجام میداد و به منازل و کوچههای اطراف محلی که در آن آتشسوزی شده بود میرفت و بیمهنامه میفروخت. فروش بیمه، شغل پیچیده و درعین حال متنوعی است. فهرستهای مختلفی از صنفهای مختلف تجاری و فعالیتهای اقتصادی اشخاص حقیقی و حقوقی، که امکان دارد که مشتریان آینده باشند، میتوان تهیه کرد. بهطور کلی شما بهعنوان یک فروشنده حرفهای بیمه برای پیدا کردن مشتریان جدید، پانزده منبع کارساز در اختیار دارید: 1. مشتریان قدیمی. 2. فهرست اشخاصی که قبلاً به آنها مراجعه کردید. 3. فهرست مشتریانی که بیمهنامهای را به آنها عرضه کردهاید. 4. فهرست اشخاصی که پاسخ "نه!" دادهاند. 5. فهرست اشخاصی که محل کار خود را تغییر دادهاند. 6. مدیران بازرگانی. 7. یادداشتهای شخصی. 8. شرکتهای تازه تأسیس یا مشاغل جدید. 9. مجلات بازرگانی. 10. جمعآوری کارت ویزیت افراد. 11. فهرست توصیهشدگان و ارجاعیها. 12. بخشهای مختلف شرکتها. 13. نشانی و شمارهتلفن مؤسسات مختلف. 14. تبادل اطلاعات با رقبا. 15. مشتریانی که محل زندگی خود را تغییر دادهاند. پس از خاتمه یک فروش موفق، بلافاصله به مشتری بگویید: «بهتر نیست که مرا به دوستان و همکاران خود نیز معرفی کنید تا خدماتم را به آنها هم عرضه کنم؟»، همچنین بهدنبال اسامی، شماره تلفن و مشخصات مشتریان بالقوه دیگر باشید؛ پرس و جو کنید و در فرصت مناسب پیشنهاد دهید که با تلفن، شما را به مشتری دیگری معرفی نماید، شاید که فرصتی دست دهد و بتوانید محصول یا خدماتتان را معرفی کنید. فروشندگان بیمه میتوانند از اینگونه فرصتها و موقعیتها نهایت بهرهبرداری را بکنند. همانطور که بارها شنیدهاید بیمه، فروختنی است و کمتر کسی بهدنبال خرید بیمهنامه میرود، بهویژه بیمههای عمر و پسانداز. مردم برای پساندازهای خود فرصتهای سرمایهگذاری متعددی دارند اما معمولاً اطلاعاتشان از بیمههای عمر که هم جذابیت دارد و هم متناسب با وضع درآمد آنهاست، اندک است. این وظیفه فروشندگان است که از هر فرصت بهوجود آمده استفاده کنند و بیمهنامههایی متناسب با وضع مشتری به او عرضه دارند. تجربه فروشندگان موفق بیمه عمر نشان میدهد که تعداد کثیری از مشتریان آنها را کسانی تشکیل میدهند که قصد خرید بیمهنامه عمر برای خود و خانواده خود نداشتهاند ولی بهمحض اینکه از شرایط مطلوب و مزایای بیمهنامه عمر آگاه شدهاند خریدار بیمهنامه عمر شدهاند. هیچ طرح بیمهنامه عمر، بدون فروشندگان حرفهای موفق نمیشود. فروشندگان حرفهای بیمه عمر نقش بارز و مؤثری در توسعه بازار بیمه اشخاص، بهویژه بیمهنامههای عمر و پسانداز، دارند. اگر شما با هر فروش در جستجوی فروش دیگر باشید، با یک تیر دو نشان زدهاید و از وقت خود حداکثر بهرهبرداری را کردهاید. این از مشخصات فروشنده حرفهای است. حال که فهرستهای خود را تکمیل و نهایی نمودید نوبت آن است که تفنگتان را خشابگذاری کنید! شما باید شروع کنید به معرفی خودتان. باید کاری کنید که مشتری، شما را بشناسد تا بعداً بتوانید راحتتر قرار ملاقات بگذارید. اینها روشهای آزمودهشدهای هستند. پس در استفاده از آنها درنگ نکنید: 1. استفاده از نامه یا بستههای پستی: مکانهایی از نامه یا بسته پستی که سبب افزایش توجه مشتری بالقوه میگردد: - امضای نامه (نشاندهنده این است که فرستنده نامه کیست) - عنوان بروشور یا کاتالوگ درون پاکت که بههمراه نامه ارسال میکنید - آدرس گیرنده (نشاندهنده این است که گیرنده نامه دقیقاً کیست) - آخرین پاراگرافی که در نامه نوشته میشود اگر مشتری بالقوه وقت و حوصله مطالعه نامه شما را داشته باشد قطعاً همین پنج مکان را خواهد خواند و بقیه مطالب خیلی مورد توجه او قرار نخواهد گرفت. همچنین میتوانید عکس کوچکی از خودتان را بالای نامه پرینت بگیرید. اینکار سبب اختصاصیتر شدن نامه شما در ذهن مشتری بالقوه میگردد. همیشه نامههای خود را با پست سفارشی ارسال کنید. نام و آدرس را با دست و یا پرینت لیزری روی پاکت بنویسید. تمبر واقعی روی پاکت نامه خود بچسبانید. از نقلقولها و نظرات مشتریان راضی و خشنود خود در متون تبلیغاتی یا لابهلای متن نامه خود استفاده کنید. 2. چاپ آگهی در روزنامه: نکات زیر را در اینباره درنظر داشته باشید: - هیچگاه آگهی خود را فقط برای یک روز چاپ نکنید. - تأثیرگذاری آگهیهای بزرگ بسیار بیشتر از آگهیهای کوچک است. - اواسط هفته بهترین زمان برای درج آگهیهای شما در روزنامه است. - سعی کنید آگهی شما در سمت چپ و بالای صفحه باشد. - همیشه مکانی را انتخاب کنید که به صفحه اول روزنامه نزدیکتر باشد و یا در بخش اول روزنامه قرار داشته باشد. - سعی کنید آگهی شما در قسمت بالایی جایی باشد که روزنامه تا میخورد. - سعی کنید آگهی خود را تا آنجا که ممکن است بهشکل یک داستان خبری در بیاورید. شما باید یک داستان قابل باور برای بازاریابی خود داشته باشید. - از تصاویر هنری، حروف برعکس و اشکال گرافیکی بهشدت پرهیز کنید. - در آگهی خود قید کنید که اگر با شما تماس بگیرند یا به سایت شما سر بزنند یک گزارش رایگان و با ارزش به آنها ارائه میکنید. 3. سعی کنید یک تلفن گویای رایگان داشته باشید که بهراحتی در دسترس باشد. میتوانید از چنین جملهای در پیام تلفنی خود استفاده کنید: "شما با مرکز مشاوره رایگان خدمات بیمه تماس گرفتهاید. اگر بهدنبال این هستید که آینده خود و فرزندانتان را تضمین نمایید و همچنین درآمد بیشتری داشته باشید، لطفاً نام و شماره تماس خود را بگذارید تا در اسرع وقت با شما تماس گرفته و یک گزارش رایگان برای شما ارسال کنیم. با تشکر!" 4. ارسال کارتپستال به مناسبتهای مختلف منبع : بيمه ماركتينگ یک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:, :: 11:37 :: نويسنده : مهدي
اشتباهات نابخشودنی در بازاریابی بیمه (اشتباه اول) عدم تمرکز کافی شرکتهای بیمه بر بازار هدف چه چیزی نشان میدهد که بازاریابان شما، بازارشان را بهاندازه کافی تجزیه و تحلیل نکردهاند؟ نشانههای این مشکل را میتوان در سه عامل زیر خلاصه نمود: 1. شناسایی ضعیف بخشهای بازار 2. عدم اولویتدهی کافی به بخشهای بازار 3. نبودن مدیر (مدیران) بخش بازاریابی 1. شناسایی ضعیف بخشهای بازار: بگذارید یک سؤال ساده از شما بپرسم: «شما بهعنوان یک فروشنده بیمه، سعی دارید به چه کسی بیمه بفروشید؟». لطفاً پاسخ ندهید: «همه کس»؛ زیرا این پاسخ اصلاً پذیرفتنی نیست! یادم میآید که از مدیر یکی از دفاتر نمایندگی بیمه همین سؤال را پرسیدم، این جواب را شنیدم: «ما به همه بیمه میفروشیم، یعنی همه میتوانند از منافع بیمهنامههای ما بهرهمند شوند...»؛ سپس پرسیدم: «آیا کاری میکنید که تمام نوجوانان و جوانان به شما رجوع کنند و از شما بیمهنامه عمر بخرند تا آیندهشان را تضمین کنند؟»، او گفت: «نه، نه به آن تعدادی که دوست داریم. ولی میتوانیم به پدرها یا مادرهایشان که بیشتر از آنها به فکر آینده هستند، خیلی بیشتر بیمه عمر بفروشیم». گفتم: «پس هر گروه سنی یا هر گروهی در اجتماع، خریدار پروپاقرصی برای بیمههای عمر نیستند». او گفت: «بله، این را قبول دارم». گفتم: «پس چرا بهجای تلاش برای واداشتن همه اقشار جامعه به خرید نوع خاصی از بیمه، تمرکز خود را بر گروههایی قرار نمیدهید که بهنظر و حداقل از روی تئوری، ممکن است به آن نوع خاص از بیمهنامه علاقه نشان دهند؟». و او پاسخی برای این پرسش نداشت. خوشبختانه همه شرکتهای بیمه پاسخ "همه کس" نمیدهند. اما این به آن معنا نیست که تمرکز آنها بهدرستی انجام گرفته است. یک شرکت بیمه ممکن است بگوید ما بیمهنامه عمر را به افراد بین 25 تا 50 ساله میفروشیم. من میگویم این گروهی بسیار عظیم است که نیازهای افرادش با هم کاملاً تفاوت دارد. یک فرد 25 ساله ممکن است بیمه عمر را به دلیل مزایایی از قبیل دریافت امتیاز وام برای استفاده از آن در زمان حیاتش خریداری کند اما یک فرد 50 ساله، هدفش تأمین آتیه فرزندانش پس از فوت خودش است. خیلی دوست دارم در این رابطه مثالی درباره یک شرکت بیمه برای شما بیاورم. اما داستان شکلگیری فروشگاه زنجیرهای لیمیتد (Limited) آنقدر ملموس و جالب است که ترجیح میدهم داستان آن را برایتان بگویم و نتیجهگیری را به خودتان واگذار کنم. درباره چگونگی آغاز کار "لس وکسنر (Les Wexner)" در تأسیس موفق فروشگاههای زنجیرهای بهنام "لیمیتد (Limited)" برای فروش لباس زنانه، داستان جالبی وجود دارد. پدر لس فروشگاهی داشت که هر نوع لباس زنانه برای سنین مختلف میفروخت. لس برای تحصیل در رشته بازاریابی به ایالت اوهایو رفت، جایی که استاد بازاریابی او در دانشگاه، درباره "تمرکز و تقسیم بازار" حرف میزد. لس از پدرش میپرسید: «چرا اینهمه لباس برای این همه خانم در اینجا میفروشیم؟» پدرش پاسخ داد: «جواب آشکار است: چطور بدانم که چهجور زنی وارد مغازه میشود؟ لس، احساس میکنم با فرستادن تو به کالج بازاریابی دارم پولم را به هدر میدهم!». وقتی که لس جانشین پدر شد و کار را بر عهده گرفت، نوبت او بود که کالای خود را محدود کند، برای اینکار، کالاهایش را به لباسهای مورد علاقه خانمهای بیستساله محدود کرد. او برای تمرکز بر افراد این گروه سنی، هرکاری انجام داد، از جمله استخدام فروشندههایی با همین سنوسال، پخشکردن موسیقی مورد علاقه این گروه سنی در فروشگاه و استفاده از رنگهایی که این جوانان دوست دارند. وی درضمن اسم فروشگاه را تغییر داد و آن را لیمیتد (Limited: بهمعنای محدودشده) نامید. راه حل پیشنهادی: شما بهعنوان مدیر یک شرکت بیمه میتوانید کار تقسیمبندی بازار خود را از آنچه که هماکنون هست، بهتر کنید. برای اینکار لازم است تا از توصیفکنندههای جمعیتشناختی مناسبی استفاده نمایید تا کار پیدا کردن مشتریان احتمالی مناسب برای بیمهنامه خاصی که عرضه میکنید را راحتتر کند. بگذارید برای سادهتر شدن بحث، یک مثال بیاورم. فرض کنید که شما میخواهید بیمهنامه عمر بفروشید. برای این کار باید یک گروه جمعیتشناختی معین، (مثلاً) مردان 30 تا 50 ساله را درنظر بگیرید. بدیهی است که افراد این گروه، معمولاً شامل افرادی با نیازها، سلیقهها و ارزشهای گوناگون و مبسیار متفاوت از یکدیگر میباشند. در قدم بعدی، شما باید فواید و مزایای بیمهنامه عمری که میفروشید را بهدقت مشخص نمایید. بهطور مثال از فواید این بیمهنامه میتوان به تأمین آتیه فرزندان و همسر پس از فوت بیمهگذار و نیز دریافت وام از محل ذخایر ریاضی بیمهنامه و ... اشاره نمود. حال باید تعیین کنید که این مزایا با نیازهاو نگرانیهای کدام گروه از افراد فوق سازگار ترند. طبیعی است که معمولاً مردان مسنتر یعنی 50 سالهها دارای نگرانیهای اینچنینی بیشتری هستند. آنها میتوانند از وام دریافتی برای تأمین هزینههای مربوط به تحصیل فرزندانشان و یا خرید جهیزیه برای دختر یا برگذاری جشن ازدواج برای پسرشان بهرهمند گردند. و یا نگران تأمین آتیه خانواده خود پس از فوتشان، نباشند. بنابراین شما میتوانید با تمرکز بر روی فقط یکی از گروههای فوق، یعنی فروش بیمهنامههای عمر فقط به افراد 50 ساله به بالا، بهعنوان بیمهگر شناختهشده و مورد اعتمادی که مردم دوست دارند و نیاز دارند تا ببینند در جامعه مطرح شوید. این یکی از شاهکلیدهای یافتن مشتریان احتمالی واجدشرایط و عالی برای بیمه است. 2. عدم اولویتدهی کافی به بخشهای بازار: شما بهعنوان مدیر یک شرکت بیمه و یا حتی بهعنوان فروشنده یا کارگذار بیمه، موظفید تا بخشهای مختلف بازار را تعریف و تعیین کنید و همچنین، نیازهای هریک از این بخشها را شناسایی کنید. البته بسیاری از شرکتهای بیمهای را که من میشناسم اینکار را کردهاند. اما چالش و مشکل اصلی در عدم اولویتبندی درست هر یک از بخشهای بازار است. بهطور مثال، شاید شما برای فروش بیمه مسئولیت کارفرما، اقدام به شناسایی صنوف مختلف در بازار شهر خود نموده باشید. مثلاً کل کارفرمایان صنف آهنفروشی، آلومینیومسازی، بلوکزنی، لوله و شیرآلات، و ... را شناسایی و تفکیک کردهاید. بدیهی است که شما برای خدماترسانی و اطلاعرسانی به هر کدام از این بخشها و اجرای عملیات بازاریابی و فروش در هر بخش، میبایست سرمایهگذاریهای متفاوتی انجام دهید. پرسش من این است که آیا شما جذابیت نسبی بیمهنامهای که میخواهید به این بخشهای بازار ارائه دهید برای هر بخش به تفکیک سنجیدهاید؟ آیا میزان بازگشت سرمایه خود را قبل از اقدام به شروع فعالیتهای بازاریابی و فروش به این مشتریان بالقوه، محاسبه کردهاید؟ و آیا در نهایت، اولویتهای بخشهای مختلف بازار هدف خود را در نظر گرفته و منابع و سرمایههای خود را از بخشی به بخشهای سود ده انتقال دادهاید؟ (در رابطه با انتقال سرمایه از بخشی از بازار به بخشهای سود ده بازار، در درس پنجم کالج بازاریابی، به تفصیل صحبت خواهیم کرد. در آن درس، مبحثی بهنام ماتریسهای سهم رُشد مانند ماتریس سهم رشد گروه مشاورین بُستن و روش گروه جنرالالکتریک را برای شما توضیح خواهیم داد). راهحل پیشنهادی: فرض کنیم که شرکت بیمه شما، بیش از یک بخش را در بازار هدف، شناسایی کرده است. حال شما به موازات فروش بیمهنامه به بخشهای مختلفی که شناسایی کردهاید، باید سیاستی بچینید که از فروش بیشتر و تمرکز بیشتر بهروی بخشهای خاص غافل نشوید. شما باید بدانید که آن بخشهای خاص مهمتر از بقیه هستند. فرض کنیم از بین همه صنوفی که به آنها اشاره شد، به این نتیجه رسیدهاید که فروش بیمنامه مسئولیت، با کارفرمایان صنایع آهنفروشی و بلوکزنی برای شما پر سود دهتر و کمهزینهتر است. شما باید فهرستی از این بخشها تهیه نمایید و با تمرکز بر پژوهش روی این بخشها، سعی کنید پیشنهادات و بستههای بیمهای مناسب نیازهای این بخشها تهیه و ارائه دهید. اگر بتوانید در ارائه چنین سیستمی، بینقص و با ذکاوت عمل کنید، به شما تضمین میدهم که میتوانید تمامی رقبای خود را که به صورت نا متمرکز به این بخشها فروش میکنند را کنار بزنید و یکه تاز میدان شوید. (باز هم تکرار میکنم: سعی کنید با تجزی و تحلیل دقیق نیازها و ارزشهای مورد نظر مشتریان احتمالی موجود در این بخشها، بستههای پیشنهادی حاوی دو یا چند بیمهنامه مربوط را تهیه و با قیمتگذاری مناسبی آنها را پیشنهاد دهید. این روش آزموده شدهای است که من در کلاسهای آموزش بازاریابان بیمه بارها و بارها آن را آموزش دادهم و شاهد نتایج شگفتانگیز حاصل از آن و کسب پورتفویهای بسیار بالا در مدتی کوتاه بودهام.) 3. نبودن مدیر (مدیران) بخش بازاریابی: آیا شرکت بیمه شما دارای یک مدیر بازاریابی لایق و با تجربه میباشد؟ یا اگر خودتان مدیریت بازاریابی و فروش را به دست گرفتهاید آیا علم و تجربه این کار را دارید؟ شما چه دورههای آموزشیای را برای گرفتن سکارن فروش در دستانتان طی کردهاید؟ چند جلد کتاب در این زمینه مطالعه کردهاید یا در چند سمینار فروش و بازاریابی شرکت کردهاید؟ تا چه اندازه به تفاوت میان بازاریابی کالا و خدمات واقف هستید؟ چه راهکارهایی را برای تبدیل دانستههایتان به عمل بهکار بستهاید؟ امیدوارم که برای این سؤالها پاسخهایی قانعکننده داشته باشید. درغیر اینصورت به شما هشدار میدهم که از همین لحظه برای پُر کردن این شکافهای عظییم در روند بازاریابی خود دستبهکار شوید. شما دو راه پیش رو دارید: 1. خودتان سکان فروش را بهدست بگیرید. 2. فردی لایق و مجرب را بهعنوان مدیر بازاریابی و فروش بیمه استخدام کنید. اگر روش اول را برای کمتر کردن هزینههایتان انتخاب میکنید راهی دشوار پیش رو دارید. از همین امروز بهطور روزانه حداقل 1 ساعت در زمینه روشهای بازاریابی خدماتی مطالعه کنید. در تمامی سمینارها و همایشهای بازاریابی شرکت کنید. در سایتها و وبلاگهای بازاریابیو فروش ترجیحا با موضوع خدمات و بیمه عضو شوید. خبرنامههای مرتبط با صنعت بیمه و مجلات مربوطه را تهیه کنید و مشترک شوید و ... . اما این نیمی از ماجراست. شما تا ایجای کار فقط به کسب معلومات پرداختهاید و تا زمانی که راهی برای بهکار گیری این دانستهها در عمل پیدا نکیند راه به جایی نخواهید برد. راهحل پیشنهادی: اگر بخشبندیهای بازار هدف شما متفاوت از یکدیگر هستند، ما به شما سیستم "بازاریابی و فروش عمودی" را پیشنهاد میدهید. برای اینکار لازم است که شما گروههای تخصصی فروشتان را گسترش دهید. سعی کنید برای فروش بیمه مسئولیت با یک کارفرما که در صنف آهنفروشی فعالیت دارد، فروشندهای را بهسراغ آن مشتری بفرستید که قبلاً در زمینه آهنفروشی و بازار آن فعالیت داشته و یا در این باره اطلاعاتی دارد. البته اعتراف میکنم که این راهکار شاید کمی غیرممکن بهنظر برسد. اما اگر هم چنین شخصی را در مجموعه کادر فروش خود ندارید، سعی کنید تا درباره شغل مشتری احتمالی خود تا آنجا که میتوانید اطلاعات کسب کنید و این اطلاعات را در اختیار فروشنده خود قرار دهید. این کار سبب میشود تا شما تمامی نیازهای آشکار و پنهان یک کارفرمای فعال در زمینه آهنفروشی را کشف کرده و برنامه فروش خود را متناسب با این نیازها طراحی و اجرا نمایید. در نهایت برای دفاتر نمایندگی بزرگتری که امکان استخدام پرسنل بیشتری را در واحد بازاریابی و فروش خود دارند اکیداً توصیه میکنیم که برای بخشهای مختلف بازار هدف خود، مدیران بخش مربوطه را بهکار گیرید. این کار تأثیر بهسزایی بر آمار فروش شما و مخصوصاٌ ضریب تبدیل مشتریان احتمالی شما به مشتریان بالفعل میگردد. منبع : بيمه ماركتينگ یک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:, :: 11:34 :: نويسنده : مهدي
7 گام اساسی در راستای افزایش فروش بیمه دکتر مهدی فخارزاده (فروشندهی شماره یک بیمهعمر در جهان و عضو ارشد کمپانی معظم MetLife در امریکا و سراسر جهان)، معتقد است که شما بدون یک برنامه و پلان سازمانیافتهی فروش در بیمه، هرگز امکان موفقشدن را نخواهید داشت. در همین راستا و درجهت ایجاد چنین برنامهی فروش سازمانیافتهای، ما به شما 7 مرحلهی اساسی را پیشنهاد میکنیم که بهکمک آنها، قادر به ایجاد یک برنامهی سازمانیافتهی فروش خواهید بود: مرحلهی 1: اولین قدم شما باید این باشد که پیام ویژهی بازاریابی خود را گسترش دهید و آن را بر روی کمک به مردم در راستای حل مشکلات مالی و سرمایهگذاری آنها، متمرکز نمایید. مردم همواره بهدنبال دریافت کمکهای واقعی از سوی کسانی میگردند که به آنها اعتماد داشته باشند. چرا آنها باید به شما اعتماد داشته باشند درحالیکه هرگز هیچچیزی دربارهی شما و کاری که انجام میدهید، نمیدانند؟ چطور چنین انتظاری دارید درحالیکه آنها حتی نمیدانند شما چگونه قادر به کمک به آنها هستید و اینکه چه چیزی شما را از سایرین، متمایز و خاص میسازد؟ مرحلهی 2: دومین قدم شما باید این باشد که پیام ویژهی بازاریابی خود را به تمام کسانی که در پیرامونتان میشناسید و تمام کسانی که در حوزهی بازاریابی شما هستند، برسانید. یک نامه برای دوستانتان، فامیل، همسایهها و مردمی که با آنها هرگونه مشارکت تجاری دارید، یا سازمانها و ارگانهای مردمی، اربابرجوعها، مشتریان احتمالی و... بنویسید و برای آنها بفرستید. مقالاتی در رابطه با کار خود و منافع بیمهای که میفروشید و یا توصیههایی برای بهبود در سرمایهگذاری و امور مالی مردم بنویسید و آنها را در روزنامههای محلی شهر خود و یا در وبسایت خود، و یا در شبکههای اجتماعی، منتشر کنید. از این طریق، باید سر خود را همواره شلوغ نگه دارید! مرحلهی 3: سومین قدم شما باید این باشد که همواره باید سعی کنید با مشتریان احتمالی خود و با اشخاصی که نقش واسطههای کلیدی برای دسترسی شما به مشتریان احتمالی بیشتر را دارند، بهطور دائمی و ثابت، در تماس باقی بمانید. بهترین راه برای انجام اینکار این است که به نشر چاپی یا الکترونیکی خبرنامههای ماهیانه بپردازید. همواره به یاد داشته باشید که "مردم وقتی اقدام به خرید میکنند که خودشان آماده خرید باشند، و نه هنگامی که شما آمادهی فروشکردن باشید." بنابراین اگر میخواهید بهمحض اینکه آنها آمادهی خریدکردن شدند با شما تماس بگیرند، باید بهخاطر بیاورند که شما وجود دارید و چه کاری انجام میدهید. "اینکه ناپدید شوید و از حافظهها پاک شوید، اشتباه مرگباری در فروشندگی بیمه، تلقی میشود." بنابراین، سعی کنید بهطور منظم، اقدام به انتشار خبرنامه میان مشتریان احتمالی خود نمایید. مرحلهی 4: چهارمین قدم شما باید این باشد که کارگاههای آموزشی رایگان برگزار نمایید. کارگاههای آموزشی، یک راه کم هزینه و بهدور از هرگونه تهدید (برای مشتریان احتمالی) برای این است که فقط در عرض چند هفتهی آینده بتوانید رو در روی مشتریان احتمالی خود قرار بگیرید و به آنها نشان دهید که شما مشکلات آنها را میفهمید... به آنها نشان دهید که شما میتوانید به آنها کمک کنید... اعتماد و احترام آنها را نسبت به خودتان بهدست آورید... و درنهایت، بتوانید با آنها یک قرارملاقات فروش، تنظیم کنید! مرحلهی 5: پنجمین قدم شما باید این باشد که یک گزارش مفید بهصورت رایگان در رابطه با تمامی کارهایی که انجام میدهید، ارائه کنید. این، یکی از برترین ابزارهای شما در راستای بهدست آوردن مشتریان احتمالی واجد شرایط... بهدست آوردن اعتماد و اعتبار برای شما... و نیز یک عامل تسریعکننده در راستای توسعهی چرخهی تجارت شماست؛ "ارائه یک گزارش ویژهی رایگان کامل و جذبکننده از شرح فعالیتهایتان." مرحلهی 6: ششمین قدم شما باید این باشد که به مشتریان احتمالی خود کمک کنید تا در مسیر رسیدن به یک "زندگی سرشار از ثروت و توانگری و بدون بدهی" قدم بردارند. برای این منظور باید خود را مجهز به دانش و اطلاعات و تجربیاتی کنید که همواره از سوی ما در اختیار شما قرار میگیرند. مرحلهی 7: و آخرین قدم شما باید این باشد که بهطور سالیانه و هرسال، مشتریان خود را طوری هدایت کنید که همواره سبب معرفی مشتریان جدیدی از میان دوستان و اطرافیانشان بهسوی شما گردند. حرف آخر اینکه کوشش کنید تا تبدیل به یک ستاره بازاریابی بیمه شوید. برای رسیدن به این هدف بزرگ، باید یاد بگیرید که چگونه به مردم کمک کنید تا مشکلات مالی خود را حل کنند. با انجام اینکار، بهزودی تبدیل به یک "معلم سرمایهگذاری" قابل اعتماد و قابل احترام در محدودهی بازاریابی خود خواهید شد. شما میتوانید تبدیل به یک مشاور حرفهای سرمایهگذاری شوید که مردم دوست دارند با شما ملاقات کنند. اما نکتهی مهم اینجاست که زمان بهسرعت درحال سپریشدن است و شما باید 7 گام فوق را از همین لحظه و بدون هیچ درنگی شروع کنید و بدون خستگی، به تلاشهای بازاریابی خود ادامه دهید. منبع : بيمه ماركتينگ یک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:, :: 1:58 :: نويسنده : مهدي
شركت بيمه سامان ارايه ميدهد؛ یک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:, :: 1:49 :: نويسنده : مهدي
بیمه تکمیلی بازنشستگی سامان بازنشستگی، آغاز یک تعطیلات است. این بیمه نامه در شاخه بیمه نامه های اندوخته ساز شرکت بیمه سامان بوده که عقد قرارداد آن با سازمانها، شرکت ها و موسسات حقوقی می باشد که حداقل 12 نفر متقاضی تحت پوشش داشته باشند. - بیمه سامان در هر سالی که شخص قصد ترک سازمان یا موسسه را داشته باشد معادل مدت سالهایی که شخص در قرارداد حضور داشته ضربدر حق مشارکت سال آخر را به عنوان اندوخته سنوات به شخص پرداخت می کند. یک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:, :: 1:29 :: نويسنده : مهدي
کارفرمایان محترم توجه کنند !!! با سلام و عرض ادب به شما کارفرمای محترم(کارمندان خود را بدون ایجاد بار مالی اضافی تر برای خودٰ تکریم نمائید ) خیلی ها از این طرح خبر ندارند !!!
|
|||||||||||||||||
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
|
|||||||||||||||||
![]() |